سادن فرخی-نویسنده | شهرآرانیوز؛ در چهاردهم فروردین ۱۳۱۵ عطاءالملک ابراهیمی پسر ابراهیم خان ظهیرالدوله تبعیدی صاحب پسری سرتق شد. بلا به جان نگرفتهای به نام نادر که تا مشغول تحصیل در دارالفنون نشده بود هیچ سوراخی را بدون چوب رها نکرد. کنجکاوی جوانی اش او را به سمت رشته حقوق کشاند. دو سال دوام آورد. حوصله اش که سر رفت رهایش کرد و سر آخر لیسانسش را در رشته ادبیات و زبان انگلیسی گرفت. به قول خودش مدیون منید اگر فکر کنید که او تا آخر در همین رشته ماند!
در همان جوانی به این نتیجه رسید که در کودکی اش کار درستی میکرده. پس مابقی عمر را نیز به هر رشتهای سرک میکشید. اگر کتابهای «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» اش را بخوانید متعجب خواهید شد که یک آدم در طول عمرش چقدر کار میتواند بکند از کارگری و کشاورزی بگیر تا نویسندگی و مترجمی و فیلم سازی مستند. فرزانه منصوری را که او هم معلم بود و مترجم، فک و فامیل برایش لقمه گرفتند.
فرزانه منصوری همیشه معتقد و متذکر بود که تنها در کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» مخاطب نادر بوده و الباقی شخصیتهای عاشقانه نادر ابراهیمی زاده تصورات و تخیلات او هستند. نادر به دلیل دل بستگی اش به کودکان به فرزانه پیشنهاد کرد که در کنار آموزگاری کتابهایی را برای کودکان ترجمه کند. خدا در و تخته را خوب به هم جفت کرده. نادر و فرزانه دست در دست یکدیگر با تأسیس مؤسسه همگام با کودکان و نوجوانان بیش از پنجاه اثر در همین حوزه بر جای گذاشتند تا جایی که عنوان ناشر برگزیده آسیا و ناشر برگزیده نخست جهان را از جشنوارههای جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کردند.
نادر ابراهیمی یکی از فعالان سیاسی زمان خود بود. زبان سرخ او سر سبزش را بارها به زندان کشاند و همین امر در سال ۱۳۴۹ آغاز گر مراودات وتبادل نظرهایش با روحانیون مبارز شد. درباره ابراهیمی از هرچه بگذریم و فقط به قلم عاشقانه اش بپردازیم کافی است، آنچه که تضاد تمام عیاری با چهره خشن سبیل چخماقی اش دارد. چشم بصیرت میخواهد دیدن آن همه عشق شعله ور در نگاه این مرد. عاشقانگی جاری در کلمات تمام کتاب هایش و لطافت سخنی که در تمام آثارش از همان قلب رئوف و مهربان و عاشق نشئت میگرفت.
او برای امام (ره) هم عاشقانه دست به قلم شد. به قول فرزانه منصوری «سالهای اول انقلاب همسرم من را موظف کرده بود آنچه را که در روزنامهها و مجلهها درباره مبارزات مردم و کارهای حضرت امام (ره) خارج از کشور انجام میدادند از روزنامهها جدا کنم و در اختیارش بگذارم. او اینها را میخواند و جمع آوری میکرد برای اینکه این مرد را بهتر بشناسد.» ماحصل این موضوع رمان دو جلدی «سه دیدار» است که ابراهیمی در آن روایتی متفاوت از زندگی امام (ره) را به رشته تحریر درآورده است.
شاید بتوان اوج جدیت قلم نادر ابراهیمی را در کتاب «مردی در تبعید ابدی» یافت. دینی که از باورهای پر مکاشفه ملاصدرا بر گردنش حس کرد تا نتیجه اش کتابت شرح زندگی نامه اش شود. این کتاب در سال ۱۳۷۵، یازده بار تجدید چاپ شد. هیچ چیز به اندازه تجربه کارهای مختلف یارای قلم یک نویسنده نیست همین هم موجب آن بود که بتواند آثاری عجیب و زیبا خلق کند. نادر ابراهیمی با خلق شیوههای جدید همچون هم خوانی تصویر و کلام و نثر شاعرانه توانست به سبک خاص خود در نویسندگی دست یابد. ابراهیمی نامی آشنا برای همه است. «آخرین عادل غرب» او را فیلم سازان میشناسند، کودکان، نقاشی هایش را.
عاشقان از تمام جملات «یک عاشقانه آرام» او وام گرفته اند و نویسندگان نوپا از «لوازم نویسندگی» اش. «تأثیر تأسف انگیز پدربزرگ» را برای علاقهمندان به تخیل نوشت و «آتش بدون دود» را برای کسانی که در خواندن صبورند. آری نادر مردی در تبعید ابدی شرح و بیان بزرگترین قدرت جهان یعنی داستان بود.ای عزیز.
راست میگویم.
من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام
قلمم را دیدم چنان که گویی بخشی از دست راست من است و کاغذ را...
از کتاب «چهل نامه به همسرم»
ابراهیمی درعصر پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ پس از ۹ سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان درگذشت.